ملودی جون و ملیناجونملودی جون و ملیناجون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
یکی شدن منو بابایییکی شدن منو بابایی، تا این لحظه: 13 سال و 5 روز سن داره

پرنسس های مامان و بابا

سفر پرنسسا به اصفهان در آذرماه 93

1393/11/28 4:22
نویسنده : ندا
573 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دخترکای خودم که دارن کم کم واسه خودشون خانمی میشن دیگه

عزیزای دلم میدونم بازم دیر اومدم که واستون بنویسم ولی کم کم که ماجرا هارو بخونید متوجه میشید چرا دیر شد

 

پرنسسای خوشکلم ما توی آذر ماه مجبور شدیم بریم اصفهان چون بهمون گفتن که حال آقاجونم (پدر مامانی) خوب نیست sad crying smiley emoticonواسه همین مامانی و پدر جون زودتر رفتن اصفهان یک هفته بعدشم بابایی تونست مرخصی بگیره که مارو ببره

متاسفانه توی دی ماه بود که آقاجون مهربونم که خیلی دوسش داشتم به رحمت خدا رفت وای نمیدونید وقتی شمارو میدید چه ذوقی میکرد ایشالا که روحش شاد باشه big smiley crying emoticon

واسه همین ما تا مراسم چهلم اونجا موندیم بعد از اینکه مراسم تمام شد شمارو بردیم بیرون که کلی حال کنید تو این مدت همش از این خونه به اون خونه میرفتیم ولی دورتون حسابی شلوغ بود و شما هم کیف میکردین شیطونا  

اینم چند تا عکس از تو راه که داشتیم میرفتیم اصفهان و بقیه ماجرا ...

توی راه اصفهان تو پمپ بنزین

 

اینم یه نمونه از شیطونیاتون

یه عکس خوجمل با نی نیای خاله مرجان آنیتا جون و آرتین کوچولو

اینجا با پدرجون و مامانی رفته بودیم سی و سه پل هوا خیلی خوب بود شما هم کلی کیف کرده بودینو آواز میخوندین

یه روزم که خونه پسر خالم مهمان بودیم عصر با خانومش بردنمون جزیره بازی واااای اینقدر بازی کردید اونجا که دیگه دوست نداشتین بیاید بیرون ملینا خانوم که تو استخر توپ لم داده بود قربونش برم حیف که دوتا عکس بیشتر ازتون ندارم اونم رو تاب هستین بقیش فقط فیلم گرفتم ازتون

اینم موقع برگشتن بود که یه جا ایستادیم استراحت کنیم که اینجوری شد ...ولی آفتاب خیلی خوبی بود بیخیال که خودتونو گند زدید

 

پسندها (4)

نظرات (1)

kosar
25 فروردین 94 13:41
Aunt Jvnm.chh Nazi salute your website. !!! I went to my fancy like the cute little white Vbanmk. If you click on my web .aztvn happy thank Kelly.