بدون عنوان
الان تو خونه تنهام جوجوها بابایی رفته سالن فوتبال بازی کنه تا شما نیومدید بهش
اجازه میدم بره هااااااا بعد دیگه باید تو خونه باشه کمکم کنه مگه نه ؟
دیروز با مامانی و پدر جون رفتیم کلی واستون خرید کردیم فداتون بشم که اینقدر وسایلتون نازو
گوگولیه کلی با بابایی ذوق کردیم این لباسای کوچولوتونو میدیدیم واقعا اینقدر شما اوچولویید
ووووووووییییییییی بخورمتون
قبلا هم مامانی و پدر جون از شیراز واستون کالسکه و کریرو تختاتونو گرفتن دستشون درد نکنه
حالا هم میخوان برن اصفهان که با خاله من واستون بازم کلی خرید کنن
خدا سایشونو از سرمون کم نکنه واسه شما 2تا وروجک کلی سنگ تموم گذاشتن
با بابایی هم باید واسه اتاقتون یه کارایی بکنیم که کم کم دیگه وسایلتونو بچینیم
وااااای جوجوهای مامان باید برم کمرم خیلی درد میکنه شما هم که دیگه نمیزارید من بشینم شیطونای مامان
خب دیگه مامانی بره تا فرداااااااااااااااااا