ملودی جون و ملیناجونملودی جون و ملیناجون، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره
یکی شدن منو بابایییکی شدن منو بابایی، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

پرنسس های مامان و بابا

1روزگی تا 1 ماهگی پرنسس ملودی و ملینا

1392/10/7 12:16
نویسنده : ندا
1,167 بازدید
اشتراک گذاری

وای وای چه دخملایی دارم مننننننننن الاهی فداتون بشم که دارین تند تند بزرگ و خانوم میشین شـ ـكلـك هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـهشـ ـكلـك هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـه

یکم دیر اومدم که عکسارو واستون بزارم عزیزای دلم چند روز دیگه 2 ماهتون میشههه هورااااااااا

الان دیگه خوب میخوابین میخندین دست و پا میزنین بازی میکنین میگم خانوم شدین دیگه

ملودی جونم این عکس 1 روزگی رو تو بیمارستان بابایی ازت گرفت خودشم واست درستش کرده اسمتو پایینش خوجمل نوشته

وااااای چه کوشمولو بودی مامانی اخمو

 

ملینای نازنازی اینم عکس 1روزگی شما تو بیمارستان که بابایی ازت گرفته

تو هم خیلی کوشمولوووووو بودی خوردنیم

 

واسه 7 روزگیتون منو بابایی تصمیم گرفتیم یه مهمانی خانوادگی بدیم واسه ناهار پدر جون و مامانی دایی میلاد و مادر جون عمه نوشین و عمو نوید بابابزرگم خالم که از اصفهان واسه شما اومده بود همگی خونمون بودن ببخشید اگه واستون کم گذاشتیم بابایی مهربون خیلی زحمت کشید اون روز کلاس داشت ولی بخاطر شما نرفت دانشگاه دست بابایی درد نکنه

اینم بعد ناهار آقاجونم از اصفهان کادوتونو فرستاده بود دست همگی درد نکنه

 

1ماهگیتون وقت بهداشت داشتین  که با مامانی ببرمیتون قبل رفتن این عکسو ازتون گرفتم

 

اینجا 40 روزتون شده بود قندوعسلا

ماشاالله...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان علی کوچولو
7 دی 92 21:18
خدا واستون حفظشون کنه ماشاا...چقدر نازن
مهرانا
14 دی 92 3:23
عزیــــــــــــــــــــــزم... ندا خیلی خیلی نانازن خدا براتون نگهشون داره عزیزم
مامان بهار
16 بهمن 92 3:02
عزیزم خیلی ماهن هزاااار ماشاالله خدا ببخشه بهت این فرشته ها رو نمیدونم چرا اشکم دراومد احساساتی شدم براشون صدقه بنداز هرروز چهار قل بخون
هالان
16 بهمن 92 13:51
سلام ندا جون... از روز اولی که تازه تست +++ رو گرفته بودی یادمه...خوب خوب...یادمه.. نمیدونم چه لذتی داره نی نی ولی از طرف من از فرشته هات بخواه که دعا کنن ما رو.. هر دوشون نازن..خدا حفظشون کنه...نعمتهای بزرگی ان...