فرشته های خوشگلم 8 ماهگیتون مبارک
امروز 11 خرداد 93 وارد هشت ماهگی شدیدفرشته های کوچولوی من انشالله که 120 سال رو به سلامت بگذرونید
نمیدونم تا کی میتونم بیام اینجا و واستون بنویسم دوست دارم یه روزی که اینجارو میبینید لبخند به لبای قشنگتون بیاد عزیزای دلم
خیلی دوستون دارم ملودی و ملینای عزیزم
خب بگذریم وااای هنوز وقت نکردم ازشما گلای قشنگم عکس بگیرم فردا قراره بریم خانه بهداشت که خاله بهداشت قد وزنتونو بگیره
خدارو شکر تا 1 سالگی واکسن دیگه ندارید فعلا از استرس واکسن زدنتون راحت شدم همش نگران این بودم که تب
نکنید یا حوله گرم میزاشتم که درد نکشید وقتی میدیدم درد دارید میمردمو زنده میشدم لحظه ی واکسن زدنو که
دیگه نگو جیگرم کباب میشد وقتی از درد جیغ میزدید الاهی بمییییرررم
امروز نتونستیم بریم چون دیروز حالم خوب نبود با بابایی رفتیم دکتر یه سرمم زدم الاهی بابایی از سر کار خسته رسید خونه دید حالم بده بردم دکتر (همسری عاشقتم )امروز رو استراحت کردم فردا حتما میریم عکس خوشگلم ازتون میگیرم عشقای زندگیم