ملودی جون و ملیناجونملودی جون و ملیناجون، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره
یکی شدن منو بابایییکی شدن منو بابایی، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

پرنسس های مامان و بابا

کمک بابایی مهربون به مامان

1392/6/3 3:11
نویسنده : ندا
138 بازدید
اشتراک گذاری

نانازای مامان خوبید؟ ملودی ملینای خوشکل مامانی منو ببخشید امروز زیاد باهاتون نبودم مثل همیشه

واستون شعر نخوندم niniweblog.comچون امروز مامان خیلی حالش بد بود تمام بدنم درد میکرد niniweblog.comحتی خونه مامانی

نتونستم درست ناهار بخورم ولی بخاطر شما مجبور بودم بخورم صبحم صبحونه نخوردم فقط قرص آهنمو

خوردم اونم با معده خالی دوباره niniweblog.comشبم یه لیوان شیر با بسکوییت خوردم ترو خدا منو ببخشید

میدونم امروز خیلی اذیت شدید خدا منو ببخشه

اصلا هیچ کاری تو خونه نکردم فقط خوابیدم خونه انگار توش بمب منفجر کرده بودنniniweblog.com تا عصر که بابایی از سر

کار اومدniniweblog.com(بابایی وقتی خونرو دید ) خیلی خسته بود گفت چند روز دیگه یه جلسه داره که امروز واسه اون خیلی سرش شلوغ بوده

و کار داشته دوباره خوابیدیم تا 9:30niniweblog.com شب ولی وقتی بیدار شدیم بابایی مهربون کلی کارای خونرو انجام

داد چون من نمیتونستم خم و راست بشم

اول niniweblog.com (اینجا خانمه ولی تو خونه بابایی این کارارو کرد نیشخند )بعدniniweblog.comniniweblog.com و در آخر niniweblog.comبعدم باهم نشستیم فیلم نگاه کردیم

واااای همسرم خسته نباشی الاهی من بمیرم که خسته وکوفته از سر کار میای بعدشم اینجوری بزار

نینیا بیان 3تایی جبران میکنیم مثل پروانه دورت میچرخیمniniweblog.com مگه نه عسلای مامان ؟

تو این مدت بابایی خیلی کمک حالم بود نذاشت  بهم سخت یگذره حتی وقتی مهمان داشتیم که دیگه

نگو هر چقدر بگم دوسش دارم کم گفتم niniweblog.com

ببینین دخملیا مامانی چه بابای مهربونی دارید عاشقشم به مولااااااااااniniweblog.com

خدایا شکرت که خانواده خوشبختمون داره بزرگتر میشه

الان دیگه اینجوری شدم niniweblog.com

دوستون دارم نفس هام

مواظب خودتون باشیداااااااا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

فرشته مامان محمدرضا
3 شهریور 92 3:32
انشالله به سلامتی ملودی و ملینا کوچولوتو بغل بگیری. نی نی دوقلو داشتن خیلی جالبه خوش به حالت خدابرات حفظشون کنه.


فروشگاه لوازم جشن تولد نادین
3 شهریور 92 6:03
حضور شما دوست عزیز را در فروشگاه لوازم جشن تولد نادین ارج می نهیم.
نسیم
3 شهریور 92 20:12
فقط خدا میدونه مامانی واسه اومدنتون چقدر بی حوصله شده و بیشتر,بیشتر از اون چقدر استرس و نگرانی داره از بابت شما منم هر چقدر باهاش حرف میرنم ولی زیاد فایده نداره... حق بهش میدم مادر دیگه...من تمامه تلاشمو میکنم که مامانی به جزء نگرانی شما ,نگرانی دیگه ای نداشته باشه...و بتونه شما را به سلامتی در آغوش بگیره اگر هم وقت شد منم یه کم بگلتون کنم...... از خدا میخوام به مامانی قدرت بیشتری بده عاشق و چشم براهتون بابایی....