مامانیه تنها
سلام جوجه های مامانی قربونتون بشم گل دخترای مامان که الان دارید واسه مامان
شیطونی میکنید
از امروز میخوام واستون بگم
امروز صبح با پدر جون رفتم آزمایشگاه چون بابایی سر کار بود مامانی هم چون خالم اومده
بود خونشون نتونست باهام بیاد خلاصه رفتم آزمایشگاه اول بعد از 20 دقیقه که نوبتم شد
ازم خون گرفتن اینم بگم که شب قبلش از ساعت 9 شب هیچییییییییی نخوردم نصف شب
داشتم از گرسنگی میمردم الاهی بمیرم شما هم از گرسنگی خودتونو به در و دیوار
میزنید چکار کنم جوجوها مجبور بودم
وای بعدش با یه مصیبتی آزمایش() دادم بعد بهم گفتم این لیوان گلوکزو بخور که با آب
مخلوط شده بود (واسه دیابت بارداریه ) خدا نصیبه گرگ بیابون نکنه با معده خالی اینا باید
بخوری خلاصه با یه زجری و تنفس عمیق و این ترفندا خوردمش یه چند دقیقه اونجا بودم
دوستم اومد همونجا کار میکنه یه چند دقیقه ایی هم با اون صحبت کردم وقتم گذشت ولی
خب اونم کار داشت باید به کارش میرسید رفت بعد از خوردن گلوکز باید 1 ساعت و ربع بعد
که میشد 10:15 دوباره آزمایش میدادم دیگه کم کم بدنم داشت سست میشد دلم تو هم
میپیچید شما هم خیلی داشتید شیطونی میکردید دیگه کم کم داشتم کلافه میشدم تا
اینکه دیگه تحمل مامان تموم شد و ...
بعد از اون بدنم شروع کرد به عرق سرد کردن خیس عرق بودم ولی بدنم یخ بود
دوست داشتم وسط سالن پهن بشم وای اگه میشد چه حالی میکردم
تا 10:15 هنوز کلی مونده بود تا جلو چشمام سیاهی رفت و رو صندلی خوابم برد شانس
اوردم با یه خانمی که اونجا بود تو یه ساعت یه آزمایش داشتیم سر ساعت بیدارم کرد رفتم
آزمایشمو دادم و با پدرجون برگشتم خونه پدر جونم نونه تازه خریده بود اومدیم خونه
مامانی یه صبحونه توپ خوردیم
ظهرم گذشت منتظر بودم عصر بشه تا بابایی مهربون بیاد که بعد بریم واسه اتاقتون یه چندتا
چیز بگیرم که بابایی اس داد که عصر نمیاد خونه برنامه واسشون پیش اومد که
مجبور شدن بمونن
کلی حال گیری بود حوصلمم سر رفته بود حسابی دوست داشتم بابایی بیاد خونه مثل
همیشه سه تامونو بگل کنه
خیلی دلم واسش تنگ شد شبایی که کار داره نمیاد خونه خیلی دلگیره دوست ندارم
برم خونمون رفتم خونه مامانی
دخملیا امروز خیلی روز کسل کننده ایی بود ولی شما با شیطونیاتون کلی جبرانش کردین
الاهی فداتون بشه مامان که نمیزارید مامان تنها بمونه نفس های منید بخدا
برم یکم پیشه خالم بشینم خیلی کسلم اونم تنهاست
ولی شما شاد باشیدو باهم بازی کنید تو شکمه مامان تا مامان هم کلی ذوقتونو بکنه دردونه های مامااااااان